همشهری آنلاین _ مهدی اسماعیل پور: کسانی که در عرصه و میدانهای مختلف ورزشی و هنری پلههایترقی را به سرعت طی میکنند. «پانیذ هدایتی» یکی از همین جوانهای موفق است. شاعر و نویسنده ساکن محله «شهران» که نخستین کتابش با نام «تمساحی زیر پوستم» پس از انتشار از سوی نشر «چشمه» در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسیده و با استقبال خوبی از سوی علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی روبهرو شده است. هرچند اگر برخی مشکلات و موانع نبود این کتاب باید دومین اثر چاپ شده این نویسنده و شاعر به حساب میآمد. موفقیت این نویسنده و شاعر جوان هممحلهای و فروش فوقالعاده نخستین کتابش فرصت و بهانه خوبی بود تا با او به گفتوگو بنشینیم.
پانیذ هدایتی قبل از اینکه به نوشتن و داستاننویسی رو کند، کارش را با شعر آغاز کرده است: «داستاننویسی را حدود ۱۰ سال پیش آغاز کردم، اما خیلی پیشتر از آن شعر میگفتم. ابتدا شعر کلاسیک و سپس شعر سپید و پس از آن رو به داستاننویسی آوردم. زمانی که آغاز به شعر گفتن کردم، پایم به انجمنهای ادبی مختلف باز شد و در جشنواره «شعر خوارزمی» هم رتبه دوم کشوری را کسب کردم. برای شعر گفتن استاد خاصی نداشتم و در کلاس یا دوره آموزشی شرکت نکردم. در واقع یک حس درونی و به شکل خودآموز بود. درباره نویسندگی هم اینکه چگونه نوشتن را آغاز کردم و از کجا متوجه شدم چنین استعدادی دارم، چیزی نیست که بتوان آن را توضیح داد. احساس کردم میتوانم با کلمات دوست باشم. برای یادگیری و آموزش داستاننویسی در کارگاه «مصطفی مستور»، نویسنده و استاد داستاننویسی که در نمایشگاه کتاب با ایشان و کارگاهشان در شهر کتاب «مرکزی» آشنا شدم، شرکت کردم.»پس از سالها یادگیری و آغاز به نویسندگی، سرانجام نخستین کتابش منتشر شد و حسابی هم موفق بود.
- داستانی که ۱۰ سال قبل آغاز شد
کتاب «تمساحی زیر پوستم» نخستین اثر منتشر شده از این نویسنده جوان هممحلهای است که با استقبال خوبی هم روبهرو شده است. البته پانیذ هدایتی قرار بود چند سال پیش نخستین اثرش را منتشر کند که متأسفانه موفق به انجام این کار نشد. او در اینباره به همشهری محله میگوید: «سالهای پیش، یعنی بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶، به دنبال چاپ مجموعه شعرهایم بودم که منتشر نشد تا اینکه نخستین اثرم که مجموعه داستان کوتاه است، امسال منتشر شد. روی این کتاب خیلی کار کردم. داستاننویسی برایمکاری سبک و الکی و سرسری نیست. چون برایم مهم بودکاری که بیرون میدهم، خوب و قابل دفاع باشد. روی آنچه که نوشته بودم تعصب نداشتم و از بازنویسی نمیترسیدم و برای اینکه به شکل کنونی دربیاید، بسیار زحمت کشیدم. میخواستم کتابم استاندارهای اولیه را داشته باشد و وقتی کسی آن را میخواند، نگوید که نویسندهاش حتی اصول اولیه داستاننویسی را هم نمیداند. ایده اولیه نوشتن این کتاب ۱۰ سال پیش رقم خورد. بعد به مرور این ایدهها را پرورش دادم به شکلی که در کار نهایی تنها همان جرقه و ایدهها از متن اولیه داستانها باقی ماند و بسیاری از نوشتهها تغییر کرد. کارم را پس از تکمیل برای نشر چشمه فرستادم که مورد بررسی قرار گرفت و از اقبال بلند من تأیید شد.»
- معلمی را دوست دارم
کسانی هستند که علاقهمندند تا راه و رسم داستاننویسی را یاد بگیرند یا آثاری دارند که نمیدانند چگونه میتوانند آنها را به دست ناشران برسانند و منتشر کنند. از هدایتی میپرسیم علاقه دارد تا دانش و اطلاعاتش را در اختیار دیگران و بهویژه هممحلهایهایش قرار دهد که با پاسخ مثبت او روبهرو شدیم: «پیش از هرچیز باید بگویم که با انتشار یک کتاب، خود را در جایگاه استادی نمیبینم و همچنان باید درس بگیرم و درس پس بدهم. با این وجود اگر کسی درخواستی برای راهنمایی و یادگیری داشته باشد، دریغ نمیکنم و از هر راهی که باشد تلاش میکنم تا آنچه را که آموختهام و دانشی که یادگرفتهام را به دیگران هم انتقال بدهم.»
- ۶ داستان کوتاه
«تمساحی زیر پوستم» شامل ۶ داستان کوتاه با عنوانهایی چون «احتمالاً کوکاکولا مستأجر نبوده»، «خانه تمام شد»، «آقا سوسکه رو نکش»، «تمساحی زیر پوستم» است که هرکدام از این داستانها با موضوعات اجتماعی و عاشقانه، فضای خاص خود را دارند و از لحاظ قصه و محتوا با هم متفاوت هستند. اما دغدغههای زنان و تبعیض، محتواییست که در اغلب داستانهای این مجموعه به آن پرداخته شده است. همچنین، به گفته نویسنده این کتاب، هرکدام از این داستانها بارها بازنویسی شدهاند تا شخصیتها و فضای داستانبه خواننده احساس آشنایی و صمیمیت منتقل کند.
نظر شما